بهراد غلت زد
سلام قند عسل مامان بالاخره تلاشهای این چند وقتت جواب داد و دیشب ساعت 9 شما غلت زدی. فدات بشم این مدت خیلی تلاش میکردی و آخر سر وقتی نا امید میشدی شروع میکردی به نق زدن تا کمکت بکنیم بتونی غلت بزنی. جدیدا" موقع خواب خیلی میچرخی و من مدام شبها چکت میکنم که خدایی نکرده سرت به جایی نخوره. تا درستت میکنم دوباره میفتی به پهلو. بهراد مامان خیلی خیلی دوستت دارم ...
نویسنده :
شیوا مامان بهراد
20:43